پاریزیدنواژهنامه آزادبه لری در اندیمشک به معنای له کردن و تبدیل کردن به اجزاء است چنانکه در سغد همین واژه ی پازه به معنای جزء است .پس پازه همان پاره است و می تواند برابر جزء باشد
پاریزینلغتنامه دهخداپاریزین . [ ی ِ ن ن ] (اِخ ) سرود ملی که پس از انقلاب 1830م .1245/ هَ . ق . دلاوینی بساخت و آهنگ آنرا اوبر تصنیف کرد.
پاریدنلغتنامه دهخداپاریدن . [دَ ] (مص ) پرواز کردن . (برهان ). پریدن : پر پروانه پی درک تف شمع بودچونکه پر یافت بخواهد پر و پر پاریدن .مولوی .
پاریزینلغتنامه دهخداپاریزین . [ ی ِ ن ن ] (اِخ ) سرود ملی که پس از انقلاب 1830م .1245/ هَ . ق . دلاوینی بساخت و آهنگ آنرا اوبر تصنیف کرد.
پاریدنلغتنامه دهخداپاریدن . [دَ ] (مص ) پرواز کردن . (برهان ). پریدن : پر پروانه پی درک تف شمع بودچونکه پر یافت بخواهد پر و پر پاریدن .مولوی .