پاریزلغتنامه دهخداپاریز. (اِخ ) بلوکی از ناحیه ٔ سیرجان و پاریز در ایالت کرمان . ونام مرکز آن نیز پاریز است واقع در شمال رمل آباد.
پاْرِیْزگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی ولخرج ، ولخرجی ، اسراف کار ، در قید پول نبودن(صفت)، مهیا بودن همه چیز در زندگی
پاریزهلغتنامه دهخداپاریزه . [ زِ ] (اِخ ) اتین ّ. طبیب فرانسوی . مولد او بسال 1770م .1183/ هَ . ق . و وفات در سنه ٔ 1847 م .1264/ هَ . ق .
پاریزهلغتنامه دهخداپاریزه . [ زِ ] (اِخ ) اتین ّ. طبیب فرانسوی . مولد او بسال 1770م .1183/ هَ . ق . و وفات در سنه ٔ 1847 م .1264/ هَ . ق .
پاریزینلغتنامه دهخداپاریزین . [ ی ِ ن ن ] (اِخ ) سرود ملی که پس از انقلاب 1830م .1245/ هَ . ق . دلاوینی بساخت و آهنگ آنرا اوبر تصنیف کرد.