پارچهلغتنامه دهخداپارچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) (از پاره ، قطعه . جزء و چه علامت تصغیر) جامه . منسوج . نسیج . نسیجه . قماش . || قطعه . برخ . پاره . تکه : یک پارچه یخ ، یک پارچه
اسپارتهلغتنامه دهخدااسپارته . [ ] (اِخ ) شهریست در ولایت قونیه و مرکز سنجاق حمید، در طرف شمال غربی این ولایت ، در دامنه ٔ شمالی کوه دوراس ، در 180 هزارگزی غربی شهر قونیه و در 115 ه
آستریلغتنامه دهخداآستری . [ ت َ ] (ص نسبی ، اِ) جامه و پارچه ٔ کم ارز که بطانه از آن کنند.- مثل آستری ؛ جامه و قماشی بد و بی دوام .