پاراسلسلغتنامه دهخداپاراسلس . [ س ِ ] (اِخ ) کیمیاگر و پزشک سویسی . مولد بسال 1493م . 899 هَ . ق . در آین زی دِلن و وفات در سنه ٔ 1541م . 948 هَ . ق .
پاراک لهلغتنامه دهخداپاراک له . [ ل ِ ] (اِخ ) صومعه ای که آبِلارنزدیک نوژان سورسن بساخت و هلوئیز راهبه ٔ آن بود.
پاراکاتولغتنامه دهخداپاراکاتو.(اِخ ) شهریست به برزیل در ایالت میناژرائس نزدیک سرحد گوآیاز دارای 46600 تن سکنه و آن به اواسط مائه ٔ هژدهم بنا شده است و سابقاً برای داشتن دستگاههای شس
پاراکرنیسملغتنامه دهخداپاراکرنیسم . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) خطا در ضبط و ثبت تاریخ بدین معنی که واقعه ای را دیرتر از زمانی که وقوع یافته قرار دهند.
پاراسلسلغتنامه دهخداپاراسلس . [ س ِ ] (اِخ ) کیمیاگر و پزشک سویسی . مولد بسال 1493م . 899 هَ . ق . در آین زی دِلن و وفات در سنه ٔ 1541م . 948 هَ . ق .