پاراهی بالغتنامه دهخداپاراهی با. (اِخ ) یا پاراهی با دو نورت از ایالات برزیل بر ساحل رودی بهمین نام دارای 758000 تن سکنه و نام مرکز آن نیز پاراهی باست با 35000 تن سکنه .
پاآهولغتنامه دهخداپاآهو. (اِ مرکب ) آهوپا. به اصطلاح بنایان ، خانه ٔ شش پهلو. (جهانگیری ) : زین دیو وفا چرا طمع داری همچون من از این بنای پاآهو؟ ناصرخسرو.و این قلب آهوپاست . خانه
پارالغتنامه دهخداپارا. (اِخ ) نام دیگر او بِلم است و آن شهری از امریکای جنوبیست در برزیل که استحکامات بسیار دارد و مرکز ناحیه ای بهمین نام است .
پارالغتنامه دهخداپارا. (اِخ ) یا «گرائو پارا» ناحیه ای از کشور برزیل که شطهای آمازون و تاپاژز و شنگو و توکانتن از آن گذرد.سکنه ٔ آن 992000 تن است و جنگلهای دست ناخورده دارد و کا
پارابلغتنامه دهخداپاراب . (اِ مرکب ) زراعتی که به آب چشمه و کاریز ورودخانه و مانند آن کنند مَسقوی . آبی . مقابل دیم .
پاراهی بالغتنامه دهخداپاراهی با. (اِخ ) یا پاراهی با دو نورت از ایالات برزیل بر ساحل رودی بهمین نام دارای 758000 تن سکنه و نام مرکز آن نیز پاراهی باست با 35000 تن سکنه .
پرنامبوکلغتنامه دهخداپرنامبوک . [ پ ِ ] (اِخ ) ناحیه ای در برزیل ، ازسمت مشرق به اقیانوس اطلس و از سمت شمال به پاراهی با، ریوگراندونرت ، سه آرا و از سمت مغرب به پیوهی و ازسمت جنوب ب
سائوپولولغتنامه دهخداسائوپولو. [ ءُ پ ُ ل ُ ] (اِخ ) ایالتی در برزیل و مهم ترین چهار ایالت ساحلی است که در جنوب ریودوژانیرو واقعاست . این ایالت از شمال به ایالت میناس ژرا از مشرق به
پاآهولغتنامه دهخداپاآهو. (اِ مرکب ) آهوپا. به اصطلاح بنایان ، خانه ٔ شش پهلو. (جهانگیری ) : زین دیو وفا چرا طمع داری همچون من از این بنای پاآهو؟ ناصرخسرو.و این قلب آهوپاست . خانه
پارالغتنامه دهخداپارا. (اِخ ) نام دیگر او بِلم است و آن شهری از امریکای جنوبیست در برزیل که استحکامات بسیار دارد و مرکز ناحیه ای بهمین نام است .