پاراشوتلغتنامه دهخداپاراشوت . (فرانسوی ، اِ) آلتی چون چتر برای کند کردن سقوط جسمی یا شخصی که از هوا فرود آید. چتر نجات .
حراستلغتنامه دهخداحراست . [ ح ِس َ ] (ع مص ) نگاهبانی کردن . نگاه داشتن . (ترجمان عادل بن علی ). پاسبانی . نگاهبانی . نگهبانی . حفظ. نگاهداری . مراقبت . رقابت . پاسبانی کردن . (دهار) (ترجمان عادل بن علی ). نگاهبانی کردن چیزی یا کسی را. نگه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). صیانت کردن . محافظت کردن
ارپاستلغتنامه دهخداارپاست . [ اُ رُ ] (اِخ ) طبق نوشته ٔ ژوستن مورخ (کتاب 1، بند 10) چون کبوجیه خواست بمصر رود، مغی را پرک ساس پس نام نگهبان قصر خود کرد. این مُغ، وقتی که شنید کبوجیه درگذشته سمردیس پسر کوروش را کشت و برادرش را
bail outدیکشنری انگلیسی به فارسیاز دست رفته، به قید کفیل آزاد کردن و شدن، با پاراشوت از هواپیما پریدن
مزلقدیکشنری عربی به فارسیشيب تند رودخانه , ناودان يا مجراي سرازير , مخفف کلمه پاراشوت , سقوط , انحطاط , زوال
chutesدیکشنری انگلیسی به فارسیچاله ها، ناودان یا مجرای سرازیر، زوال، شیب تند رودخانه، انحطاط، مخفف کلمه پاراشوت، سقوط