پادریلغتنامه دهخداپادری . (اِخ ) کشیشی انگلیسی که ظاهراً در مائه ٔ سیزدهم ردّی بر اسلام نوشته و ردودی نیز در ایران بر آن نوشته اند. و ظاهراً این کلمه عنوانی است دینی در مذهب ترسا
پادریلغتنامه دهخداپادری . [ دَ ] (اِمرکب ) گستردنی خُرد که در آستانه ٔ در گسترند. || سنگی که پهلوی در گذارند تا به باد نجنبد.
matدیکشنری انگلیسی به فارسیمات، حصیر، بوریا، زیر بشقابی، پادری، زیر گلدانی، کفش پاک کن، بوریا پوش کردن، با حصیر پوشاندن، در هم گیر کردن
matsدیکشنری انگلیسی به فارسیتشک، حصیر، بوریا، زیر بشقابی، پادری، زیر گلدانی، کفش پاک کن، بوریا پوش کردن، با حصیر پوشاندن، در هم گیر کردن
خدالغتنامه دهخداخدا. [ خ ُ ] (اِخ ) نام ذات باری تعالی است همچو «اله » و «اﷲ». (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در حاشیه ٔ برهان قاطع در وجه اشتقاق این کلمه چنین آمده اس
پادریلغتنامه دهخداپادری . (اِخ ) کشیشی انگلیسی که ظاهراً در مائه ٔ سیزدهم ردّی بر اسلام نوشته و ردودی نیز در ایران بر آن نوشته اند. و ظاهراً این کلمه عنوانی است دینی در مذهب ترسا