پادشاهانهلغتنامه دهخداپادشاهانه . [ دْ / دِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) شاهانه . بشاهی . سزاوار شاهان .شایسته ٔ شاهان : و نفاذ امر پادشاهانه از همه وجوه حاصل آمد. (کلیله و دمنه ).
پادشاهانهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. شایستۀ پادشاهان؛ درخور پادشاه؛ شاهانه.۲. مربوط به پادشاهان.
پادشاهانلغتنامه دهخداپادشاهان . [ دْ / دِ ] (اِ) ج ِ پادشاه . ملوک . صید. مُلَکاء. سلاطین . اَملاک . (منتهی الارب ):پادشاهان را سوگ داشتن محال باشد. (تاریخ بیهقی ).پادشاهان از پی یک
پادشاهانلغتنامه دهخداپادشاهان . [ دْ / دِ ] (اِخ ) (کتاب ...) در تورات کتاب ملوک . نام دو کتاب از کتب مقدس بنی اسرائیل است که به اول و دوم موسوم است و این دو کتاب در اصل عبری یک کتا
پادشاهی ۳monarchic/ monarchicalواژههای مصوب فرهنگستانمربوط به پادشاه یا پادشاهی متـ . پادشاهانه، سلطنتی
ملکانهلغتنامه دهخداملکانه . [ م َ ل ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) پادشاهانه . شاهانه . درخور شاهان . شایسته ٔ پادشاه : یکی از آن سیاه و دیگر دبیقیهای بغدادی بغایت نادر ملکانه .