يَسْتَمِعِفرهنگ واژگان قرآنگوش فرا دهد (جزمش به دليل جواب واقع شدن براي شرط قبل از خود مي باشد . حرکت ميم در آن به دليل تقارنش با حرف ساکن يا تشديد دار کلمه بعد مي باشد)
يَسْتَضْعِفُفرهنگ واژگان قرآنناتوان و زبون مي گيرد - ضعيف مي شمرد (استضعاف به معناي ضعيف شمردن و توهين و بي اعتنائي به امر چيزي است)
يُسْتَضْعَفُونَفرهنگ واژگان قرآنناتوان و زبون مي گيرند - ضعيف مي شمرند (استضعاف به معناي ضعيف شمردن و توهين و بي اعتنائي به امر چيزي است)
مَلَئِهِفرهنگ واژگان قرآنجمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معناي جماعتي از مردم است که بر يک نظريه اتفاق کردهاند و اگر چنين جمعيتي را ملا ناميدند براي اي
مَلَئِهِمْفرهنگ واژگان قرآنجمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معناي جماعتي از مردم است که بر يک نظريه اتفاق کردهاند و اگر چنين جمعيتي را ملا ناميدند ب
مَلَإِفرهنگ واژگان قرآنجمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوري که گفتهاند به معناي جماعتي از مردم است که بر يک نظريه اتفاق کردهاند و اگر چنين جم