يَذَّکَّرُفرهنگ واژگان قرآننتيجه گيري و ريشه يابي کند - متذكر شود ( تذكر در اصل به معناي منتقل شدن از نتيجه به مقدمات نتيجه ، و يا منتقل شدن از مقدمات به نتيجه است)
دقرلغتنامه دهخدادقر. [ دَ ] (ع اِ) مرغزار نیکوی بسیارگیاه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دقرة. دقری . دقیرة.
دقرلغتنامه دهخدادقر. [ دَ ق َ ](ع مص ) پر شدن از طعام . || گیاه ناک گردیدن جائی و طراوت گرفتن آن . || قی کردن شخص از پری شکم . || نرم و نازک گردیدن نبات و بسیار شدن آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
دکرلغتنامه دهخدادکر. [ دِ ] (ع اِ) آوازه و ثنا و شرف ، و آن لغتی است در «ذِکْر» مر ربیعه را. (از منتهی الارب ). رجوع به ذکر شود. || بازیی است مر سیاهان و زنگیان را. (از منتهی الارب ).
اولوالالبابفرهنگ فارسی عمیدصاحبان عقل؛ خردمندان. Δ برگرفته از آیۀ: ...و ما یَذَکَّر الا اولوالالباب. (بقره: ۲۶۹).
حجر شفافلغتنامه دهخداحجر شفاف . [ ح َ ج َ رِ ش َف ْ فا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حجر الشفاف . ابن البیطار در مفردات گوید: هو اسم ٌ لحجرالقیشور و یذکر فی حرف القاف . رجوع بحجر القیشور شود .
لبابلغتنامه دهخدالباب . [ ل ُ ] (اِخ ) کوهی است مر بنی حذیمة را. (منتهی الارب ). قال الاصمعی و هو یذکر جبال هذیل ثم اودیة واسعة و جبل یقال له لباب و هو لبنی خالد. (معجم البلدان ).
يَذَّکَّرُواْفرهنگ واژگان قرآنکه نتيجه گيري و ريشه يابي کنند - که متذكر شوند ( تذكر در اصل به معناي منتقل شدن از نتيجه به مقدمات نتيجه ، و يا منتقل شدن از مقدمات به نتيجه است)
يَذَّکَّرُونَفرهنگ واژگان قرآننتيجه گيري و ريشه يابي مي کنند - متذكر مي شوند ( تذكر در اصل به معناي منتقل شدن از نتيجه به مقدمات نتيجه ، و يا منتقل شدن از مقدمات به نتيجه است)
مَا يَذَّکَّرُفرهنگ واژگان قرآننتیجه گیری و ریشه یابی نمی کند - متذكر نمي شود ( تذكر در اصل به معناي منتقل شدن از نتيجه به مقدمات نتيجه ، و يا منتقل شدن از مقدمات به نتيجه است)