ازنیقلغتنامه دهخداازنیق . [ اِ ] (اِخ ) (دریاچه ٔ...) دریاچه ای است در مغرب قصبه ٔ ازنیق و 20 هزارگزی مشرق خلیج کملیک و در ازمنه ٔ قدیمه ((آسکانیوس )) نامیده میشد. مساحت این دریاچه طولا از طرف مشرق بمغرب 34 هزارگز و عرضاً از س
ازنیقلغتنامه دهخداازنیق . [ اِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی درقضای ینی شهر از سنجاق ارطغرل در ولایت خداوندگار. این قصبه در ساحل شرقی دریاچه ای موسوم بهمین نام و در 55 هزارگزی شمال شرقی بروسه و 90 هزارگزی جنوب شرقی استانبول و در <span
ازنیکلغتنامه دهخداازنیک . [ اَ ] (اِخ ) شهری است بر ساحل بحر قسطنطنیه ومماطر ازنیکیه در غایت جودت است . (معجم البلدان ).
ازنیکلغتنامه دهخداازنیک . [ اِ ] (اِخ ) گگپی . کشیش ارمنی که در مائه ٔ پنجم میلادی میزیسته و او را کتابی است موسوم به ((رد بر فرقه ها)) که میان سالهای 445 و 448 م . تألیف شده و در ضمن آن شرحی از عقاید ایرانیان آورده و آنها را
اتیملغتنامه دهخدااتیم . [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) منقادتر. رام تر. || خوارتر. ذلیل تر.- امثال : اَتْیَم ُ مِن المُرَقِّش ؛ یعنون المرقش الاصغر و کان متیّماً بفاطمة بنت المنذر الملک و له معها قصّة طویلة و بلغ من امرها اخیراً ان قطع المرقش اب