شجونلغتنامه دهخداشجون . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَجن ، شَجِن . (منتهی الارب ). فنون . (مهذب الاسماء). گویند: فلان ذوشجون ؛ ای ذوفنون . (مهذب الاسماء). الحدیث ذوشجون ؛ یعنی انواع فنون
شجونلغتنامه دهخداشجون . [ ش ُ ] (ع مص ) لازم و متعدی است . اندوهگین کردن . || اندوهگین شدن . (از منتهی الارب ).
شجنلغتنامه دهخداشجن . [ ش َ ج َ ] (ع مص ) اندوهگین شدن . (منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). شُجون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شجون شود.
ابن بکر شیرازیلغتنامه دهخداابن بکر شیرازی . [ اِ ن ُ ب َ رِ ] (اِخ ) کاتب مطیع خلیفه ، شاعر و ادیبی نیکومحاضره بوده است . او راست : کتاب الشجون و الفنون . کتاب انشاء الرسائل و الکتب . (از
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد حسینی نقیب نیشابور مکنی به ابوالمعالی . شیخ منتجب الدین در الفهرست (که همراه جلد 25 بحارالانواربچاپ رسیده ) او را یاد کر
شجنلغتنامه دهخداشجن . [ ش َ ] (ع مص ) بازداشتن حاجت کسی را از کاری . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || اندوهگین کردن کسی را از کاری . (منتهی الارب ). اندوهگین کردن . (تاج