ویژندbrandواژههای مصوب فرهنگستاننام یا اصطلاح یا طراحی یا نماد یا هر ویژگی دیگری که کالا یا خدمت فروشندهای را از کالاها یا خدمات دیگر فروشندگان متمایز کند
عناصر ویژندbrand elements, brand identitiesواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از ابزارهای تجاری قابل ثبت که نقش آنها متمایزسازی و معرفی هویت ویژندها است
ویژنلغتنامه دهخداویژن . [ ژَ ] (اِخ ) ابن رستم کوهی ، مکنی به ابوسهل طبری . از منجمان سده ٔ چهارم هجری و معاصر عضدالدوله ٔ دیلمی است که پس از یحیی بن ابی منصور و ابن اعلم در اسل
ویژنانلغتنامه دهخداویژنان . (اِخ ) نام بلوکی است از بخش گیلان شهرستان شاه آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ویندانکلغتنامه دهخداویندانک . [ ن َ ن َ ] (اِ) نافه ٔمشک . (برهان ) (حاشیه ٔ برهان چ معین از سروری ). و بفتح اول و ثانی در مؤیدالفضلاء ناغه نوشته اند که به عربی طفره گویند. (برهان
نامویژندbrand nameواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از ویژند که گفتارپذیر است و شامل حرف و عدد و واژه میشود
عناصر ویژندbrand elements, brand identitiesواژههای مصوب فرهنگستانآن دسته از ابزارهای تجاری قابل ثبت که نقش آنها متمایزسازی و معرفی هویت ویژندها است
سازندة خویشویژندoriginal brand manufacturer, OBM, own brand manufacturerواژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که محصولات طراحی و تولیدشدة خود یا تولید دیگر شرکتها را تحت ویژند خویش عرضه میکند
چهرکcharacter1, avatarواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نماد ویژندی خاص که ویژگی انسانی دارد و یادآور زندگی واقعی است
سازندة خویشطراحoriginal design manufacturer, ODM, own design manufacturerواژههای مصوب فرهنگستانشرکتی که محصولات طراحی و تولیدشدة خود را تحت ویژند شرکت صاحبنام به فروش میرساند