ویزیتورفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکسی که با مراجعه به افراد، سازمانها، یا ارگانهای مختلف برای فروش کالا یا خدمات یک مؤسسه تبلیغ میکند.
ویزیتورلغتنامه دهخداویزیتور. [ تُرْ ] (فرانسوی ، ص ) دیدارکننده . || کسی که از طرف مؤسسات داروسازی و داروفروشی به ملاقات پزشکان رود و نمونه های داروهای جدید را به آنان ارائه دهد ت
ویزیتورفرهنگ انتشارات معین(تُ) [ فر. ] (ص .) 1 - ملاقات کننده . 2 - نمایندة فروش شرکت ها جهت معرفی کالای تولید شده .
بازاریابواژهنامه آزاد"فروشنده" "ویزیتور" "نماینده فروش یک شرکت تولیدی یا بازرگانی" "شخصی که دارای شغل و حرفه ی فروشِ یک یا مجموعه ای از کالا" "پیگیر کننده متداوم برای فروش کالا یا
نمایندة فروشsales representative, sales repواژههای مصوب فرهنگستانفردی که کالاها و خدمات یک شرکت را ازطریق ملاقات حضوری یا مجازی با مشتریان میفروشد و در ازای هر فروش، حقالعمل دریافت میکند متـ . كمکبازاریاب * در زبان فارس