وکیلغتنامه دهخداوکی . [ وَک ْی ْ ] (ع مص ) بستن به وکاء سر مشک را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
وَکیْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی باز کرد ، گشود ، کَند ، جدا کرد ، به کی ، به چه کسی ، چیدن میوه از درخت یا گل از شاخه