وکللغتنامه دهخداوکل . [ وَ ] (ع مص ) تکیه نمودن بر کسی و اعتراف کردن به عجز خود. (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || کار به دیگری واگذاشتن و سپردن . || سست گردیدن ستور
وکللغتنامه دهخداوکل . [ وَ ک َ ] (ع ص ) (رجل ...) مرد عاجز که کار خود را به دیگری سپارد و بر وی تکیه نماید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
وکلاءلغتنامه دهخداوکلاء. [ وُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ وکیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به وکیل شود.
وکلةلغتنامه دهخداوکلة. [ وُ ک َ ل َ ] (ع ص ) (رجل ...) مرد عاجز که کار خود را به دیگری سپارد و بر وی تکیه کند. وَکَل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): رجل وکلة نکلة؛ مردی که کاری
وکلةلغتنامه دهخداوکلة. [ وُ ک َ ل َ ] (ع ص ) (رجل ...) مرد عاجز که کار خود را به دیگری سپارد و بر وی تکیه کند. وَکَل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): رجل وکلة نکلة؛ مردی که کاری