وکحلغتنامه دهخداوکح . [ وَ ] (ع مص ) سخت سپردن چیزی را زیر پای . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
وکحلغتنامه دهخداوکح . [ وُ ک ُ ] (ع ص ، اِ) مرغ بچگان فربه آکنده گوشت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). مفرد آن واکح یا وکوح است . (از اقرب الموارد).
واحدفرهنگ انتشارات معین(حِ) [ ع . ] 1 - (اِ. ص .) یک ، یکی . 2 - یگانه ، یکتا. 3 - مجموعة افرادی که مأمور انجام عملیات مشترکی هستند. 4 - یک ساعت درس در هفته در یک نیم سال تحصیلی دورة
واحد (اندازه) اتاقگویش اصفهانی تکیه ای: metr طاری: metr / gaz طامه ای: metr / giz طرقی: metr / gaz کشه ای: metr نطنزی: metr
واحد باغگویش اصفهانی تکیه ای: kila / qefis طاری: gerâ / giri /qasaba طامه ای: kila / qeviz طرقی: ǰirib / merd کشه ای: rojol / metr نطنزی: qefis