لغتنامه دهخدا
اشک . [ اَ ] (اِخ ) هفدهم یا وُنن اول . یکی از پسران فرهاد چهارم بود که تحت الحمایه ٔ قیصر روم بودند و در دربار وی بسر میبردند. پس از کشته شدن ارد دوم چون از شاهزادگان اشکانی کسی نبود بر تخت نشیند، مجلس مغستان کسی نزد قیصر فرستاد و خواست ونن بزرگترین پسر فرهاد چهارم را به ایر