تالولغتنامه دهخداتالو. (اِخ ) یکی از آبادیهای زیارت خواسته رود، در استراباد رستاق . رجوع به سفرنامه ٔ مازندران بخش انگلیسی ص 128 و ترجمه ٔ وحید مازندرانی ص 171 شود.
تبلولغتنامه دهخداتبلو. [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیم بلوک در بخش قاین شهرستان بیرجند که در 48 هزارگزی شمال باختری قاین واقع است . کوهستانی ومعتدل است و 60 تن سکنه دارد. آ
توتو کردنلغتنامه دهخداتوتو کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دجدجه .مرغ خانگی را خواندن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
کادوداللغتنامه دهخداکادودال . (اِخ ) ژرژ حاکم وان دِاِن . به سال 1771 در کِرلانو نزدیک «اورای » تولد یافت . او از جمله ٔ کسانی است که توطئه ٔ «ماشین جهنمی » را بضدیت کنسول اول ترتی
پروکپیوسلغتنامه دهخداپروکپیوس . [ پْرُ / پ ُ رُ ک ُ ] (اِخ ) بزرگترین مورخ بیزانس (روم شرقی ). وی در آخر قرن پنجم میلادی تولد یافت و پس از اتمام تحصیلات دبیر بی لیزار سردار معروف بی
غازانلغتنامه دهخداغازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور
عام الفیللغتنامه دهخداعام الفیل . [ مُل ْ ](اِخ ) سال 570 م . است و بدین سال رسول (ص ) تولد یافت و از آن رو آن را عام الفیل خوانند که ابرهه با لشکریان خود که فیل سوار بودند به قصد وی