وَعْدَهُفرهنگ واژگان قرآنوعده ي او (کلمه "وعد" بدون همراهي با کلمه وعيد هم معناي وعده خير مي دهد و هم به معناي وعده شر . ولي اگر هر دو با هم در کلامي بيايند ، وعد به معناي وعده خير ، و
وعدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بشارت، مژده، نوید ۲. بشارت، مژده، نوید ۳. پیمان، عهد، قرار، قول، میثاق ۴. دعوت، میعاد ۵. موعد، مهلت ۶. بار، دفعه، مرتبه ≠ وعید
وعدهلغتنامه دهخداوعده . [ وَ دَ / دِ ](از ع ، اِ) نوید. (ناظم الاطباء). مژده : شب و روز انتظار یار میداشت امید وعده ٔ دیدار میداشت . نظامی .وعده ٔ وصل چون شود نزدیک آتش قرب تیزت
وعدةلغتنامه دهخداوعدة. [ وَ دَ ] (ع مص ) وعده . نوید دادن در نیکی . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). خبر دادن در بدی مگر اکثر در نیکی و خیر مستعمل است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).