وَطْئَاًفرهنگ واژگان قرآنقدم نهادن (و عبارت "إِنَّ نَاشِئَةَ ﭐللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئَاً " (:حادثه شب شديدترين قدم نهادن است) و حادثه شب كنايه از نماز شب استو اشاره دارد به اينکه ا
وطأتلغتنامه دهخداوطأت . [ وَ ءَ ] (ع مص ) نرم شدن فراش و مرکب و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) وطاءة و وطوءة، اسم است به معنی سهولت و نرمی . (از اقرب الموارد). || پاس
وطأتلغتنامه دهخداوطأت . [ وَ ءَ ] (ع ، اِمص ) وطاءة. پایمالی . پاسپردگی . || فشارش . تنگی . گرفتگی سخت : سلطان از عراق متوجه بغداد شد با سپاهی که از وطأت ایشان زمین میلرزید. (
وَطَراًفرهنگ واژگان قرآننياز- حاجت (تعبير قضاي وطركه در لغت به معني "به پايان بردن حاجت " مي باشد در عبارت "إِذَا قَضَوْاْ مِنْهُنَّ وَطَراً " کنايه است از بهرهمندي، و همخوابگي)
وطأتلغتنامه دهخداوطأت . [ وَ ءَ ] (ع مص ) نرم شدن فراش و مرکب و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) وطاءة و وطوءة، اسم است به معنی سهولت و نرمی . (از اقرب الموارد). || پاس
وطأتلغتنامه دهخداوطأت . [ وَ ءَ ] (ع ، اِمص ) وطاءة. پایمالی . پاسپردگی . || فشارش . تنگی . گرفتگی سخت : سلطان از عراق متوجه بغداد شد با سپاهی که از وطأت ایشان زمین میلرزید. (
وَطَراًفرهنگ واژگان قرآننياز- حاجت (تعبير قضاي وطركه در لغت به معني "به پايان بردن حاجت " مي باشد در عبارت "إِذَا قَضَوْاْ مِنْهُنَّ وَطَراً " کنايه است از بهرهمندي، و همخوابگي)
وطاسلغتنامه دهخداوطاس . [ وَطْ طا ] (ع ص ) شبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). راعی . (اقرب الموارد).