وجبةلغتنامه دهخداوجبة. [ وَ ب َ ] (ع مص ) سقوط کردن و افتادن بر روی زمین . (اقرب الموارد). به یک بار افتادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و در تاج العروس آمده
وجب کردنلغتنامه دهخداوجب کردن . [ وَ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدست کردن . پیمودن و اندازه گرفتن جامه و جز آن به وسیله ٔ وجب دست . اندازه گرفتن با وجب و وژیدن . (ناظم الاطباء). پیمودن
شبرلغتنامه دهخداشبر. [ ش َ ] (ع مص ) پیمودن جامه به وجب . (از قاموس ). به دست پیمودن جامه . (منتهی الارب ). مأخوذ از شِبر به معنی وجب است همانطور که ذرع از ذراع مأخوذ است . (
وجبانلغتنامه دهخداوجبان . [ وَ ج َ ] (ع مص ) وجب . وجیب . طپیدن دل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (المصادر زوزنی ). رجوع به وجب شود.
کدستلغتنامه دهخداکدست . [ ک ُ دِ ] (اِ) وجب و بدست را گویند و به عربی شبر خوانند و آن مقداری است از پنجه ٔ آدمی مابین انگشت کوچک و انگشت بزرگ . (برهان ) (آنندراج ) . و رجوع به و
وجابلغتنامه دهخداوجاب . [ وِ ] (ع اِ) ج ِ وَجَب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وجب شود. || ایستادنگاه آب . || (مص ) مواجبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد