ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ

وهاج

vahhaj

بسیاردرخشنده؛ درخشان؛ فروزان.

۱. درخشنده، شفاف، فروزان، فروزنده
۲. داغ، سوزان

وهاج

لغت‌نامه دهخدا

وهاج . [ وَهَْ ها ] (ع ص ) شدیدالوهج . (اقرب الموارد). تابان . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). فروزنده . درخشنده . (مهذب الاسماء). افروخته و فروزان و روشن و درخشنده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : بر دفع و انتقام چون برق وهاج و سیل ثجاج ... (

ترجمه مقاله
سوشال تریدینگ
خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما