ونیلغتنامه دهخداونی . [ وَ نا ] (ع اِمص ) ماندگی . || سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) مانده گردیدن و سست شدن .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به وَنْی شود.
ونیلغتنامه دهخداونی . [ وَن ْی ْ ] (ع مص ) سست شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ). مانده گردیدن و سست شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آن
ونیلغتنامه دهخداونی . [ وِ نی ی / وُ نی ی ] (ع مص ) مانده گردیدن و سست شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ونی سرلغتنامه دهخداونی سر. [ وَ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم بالا از بخش سیردان شهرستان زنجان با 512 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ونیهلغتنامه دهخداونیه . [ وِن ْ ی َ ] (ع اِ) وَنْیة. (از منتهی الارب ). || (مص ) مانده گردیدن و سست شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به ونی شود.
veneersدیکشنری انگلیسی به فارسیونیرها، روکش، جلاء، لایه نازک چوب، چوب مخصوص روکش مبل و غیره، روکش زدن به