ومدةلغتنامه دهخداومدة. [ وَ م َ دَ ] (ع اِ) ومد. گرمای سخت یا گرمای سخت مع ایستادگی باد یا تری و خنکی که در شدت گرما از طرف دریا آید، یا سختی گرمای شب . (اقرب الموارد). رجوع به
ومدةلغتنامه دهخداومدة. [ وَ م ِ دَ ] (ع ص ) (لیلة...) شب سخت گرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به وَمَد شود.
ومدلغتنامه دهخداومد. [ وَ م َ ] (ع اِ) گرمای سخت یا گرمای سخت مع ایستادگی باد یا تری و خنکی که در شدت گرما از طرف دریا آید، یا سختی گرمای شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ومدة.
ومدلغتنامه دهخداومد. [ وَ م ِ ] (ع ص ) (لیلة...) شب سخت گرم . (منتهی الارب ). ومدة مثل آن است . (منتهی الارب ). || خشمگین . (اقرب الموارد).
فراموش کردنلغتنامه دهخدافراموش کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از یاد دادن . از یاد بردن . فرامش کردن . مقابل به یاد آوردن . (یادداشت به خط مؤلف ) : گر فراموش کرد خواجه مراخویشتن را
خویشتنلغتنامه دهخداخویشتن . [ خوی / خی ت َ ] (ضمیر، اِ) خود. خویش . شخص . شخص او. (ناظم الاطباء). ذات خود : نزد تو آماده بد و آراسته منگ او را خویشتن پیراسته . رودکی .مکن خویشتن ا
خوابلغتنامه دهخداخواب . [ خوا / خا ](اِ) نقیض بیداری . نوم . حالت آسایش و راحتی که بواسطه ٔ از کار بازآمدن حواس ظاهره و فقدان حس در انسان و سایر حیوانات بروز می کند. (ناظم الاطب