ولی اﷲشاهلغتنامه دهخداولی اﷲشاه .[ وَ لی یُل ْ لاه ] (اِخ ) هفدهمین از سلاطین بهمنی گلبرگه از 929 تا 932 هَ .ق . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ولیلغتنامه دهخداولی . [ وَ لی ی / وَ ] (اِخ ) لقب پوریا پهلوان محمود. پوریای ولی . رجوع به پوریای ولی شود.
ولیلغتنامه دهخداولی . [ وَ ] (حرف ربط) مخفف ولیکن . صاحب المعجم گوید: اصل آن ولیک است و ولیک اصلش لیک . ولیک اصلش بیک به پارسی قدیم میرسد که امروز مهجورالاستعمال است . رجوع به
خمینیلغتنامه دهخداخمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میل
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن یوسف بن محمدبن العباس مکنی به ابوالخیر و ملقب برضی الدین القزوینی الطالقانی . در نامه ٔ دانشوران آمده است که : در کتب ترا
صلاةلغتنامه دهخداصلاة. [ ص َ ] (ع اِ) دعاء. || دین . || رحمت . || استغفار. || حسن ثناء از خداوند بر پیمبر. || و گفته اند صلاة از خداوند رحمت است و از ملائکه آمرزش خواستن و از مو
شاه ولی الغتنامه دهخداشاه ولی ا. [ وَ لی یُل ْ لاه ] (اِخ ) از عالمان کلام و حدیث هند بود. شبلی نعمانی می نویسد: وی بروز چهارشنبه چهارم شوال 1214 هَ . ق . در دهلی بدنیا آمد. نام تاری
اﷲالغتنامه دهخدااﷲا. [ اَل ْ لاه اَل ْ لاه / اَل ْ ل َه اَل ْ ل َه ] (ع صوت مرکب ) بترس از خدای . (زمخشری ). برای تحذیر استعمال میشود نظیر الطریق الطریق ، یعنی احذروا اﷲ (بترسی