۱. سروصدای بسیار؛ شلوغی.
۲. فتنه؛ آشوب: در شهر ولولهای بهپا شده بود.
۳. [قدیمی] بحث و سخن پیرامون چیزی؛ شایعه.
۴. [قدیمی] ترس و وحشت.
آشوب، جوشوخروش، جیغوداد، دادوبیداد، سروصدا، غریو، غوغا، فریاد، همهمه، هنگامه، هیاهو ≠ سکوت
Babel, brouhaha, flurry