ولهانلغتنامه دهخداولهان . [ وَ ل َ ] (ع اِ) بیم و اندوه . || (اِمص ) بیخودی از اندوه . || سرگشتگی . || سرگشتگی از عشق . (منتهی الارب ). شیفتگی . || (مص ) متحیر شدن . (تاج المصادر
ولهانلغتنامه دهخداولهان . [ وَ ] (ع ص ) اندوه مند و بیخود از اندوه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سرگشته . (منتهی الارب ). متحیر. (اقرب الموارد). || ترسناک . (منتهی الارب )
وِلْدَانٌفرهنگ واژگان قرآنفرزندان - نوجوانان (جمع وَلد. در عبارت "يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ " طواف کردن نوجوانان بهشتي بر پيرامون مقربين کنايه است از حسن خدمتگزاري آنان.
ولهیلغتنامه دهخداولهی . [ وَها ] (ع ص ) مؤنث ولهان . به معنی زن اندوه مند و بیخود از اندوه . || زن سرگشته . || زن ترسناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
جبل السماقلغتنامه دهخداجبل السماق . [ ج َ ب َ لُس ْ س ُم ْ ما ] (اِخ )نام کوهی است در نواحی حلب . یاقوت آرد: کوه بزرگی است از اعمال حلب که دارای شهرها و دهات و قلعه های بسیاری است که
والهلغتنامه دهخداواله . [ ل ِه ْ ] (ع ص ) حیران و بی خود و سرگشته از افراط در عشق و محبت . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (جهانگیری ). شیفته و سرگشته در عشق . مفتون . (غیاث اللغ