ولغلغتنامه دهخداولغ. [ وَ / وُ ] (ع مص ) ولوغ . وَلَغان . به اطراف زبان آب خوردن سگ از ظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن (و این معنی از باب حسب و سمع نیز آید). (منتهی
ولقلغتنامه دهخداولق . [ وَ ] (ع مص ) به شمشیر زدن . || نیزه سبک زدن . || شتافتن . || پیوسته رفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پیوسته دروغ گفتن . (منتهی الارب ). ادامه دا
ولغانلغتنامه دهخداولغان . [ وَ ل َ ] (ع مص ) ولغ. ولوغ . به اطراف زبان آب خوردن سگ از ظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولوغ و و
ولغانلغتنامه دهخداولغان . [ وَ ل َ ] (ع مص ) ولغ. ولوغ . به اطراف زبان آب خوردن سگ از ظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولوغ و و
ولغونهلغتنامه دهخداولغونه . [ وُ ن َ / ن ِ ] (اِ) گلگونه است که غازه و سرخی زنان باشد. (آنندراج ) (برهان ). رجوع به والغانه و والغونه شود.
تَمِيدَ بِـفرهنگ واژگان قرآنازانحراف به چپ و راست ولغزش رهايي بخشد(ازکلمه ميد به معناي انحراف به چپ و راست و اضطراب است .)