ولتاژفرهنگ انتشارات معین(وُ) [ فر. ] (اِ.) اختلاف انرژی پتانسیل مربوط به واحد بار الکتریکی در فاصلة بین دو نقطه از مدار جریان یا دو سر باطری ، اختلاف پناسیل . (فره ).
پتانسیل تجزیهdecomposition potentialواژه‌های مصوب فرهنگستانپتانسیلی در سطح فلز که برای فرایند تجزیه در پیل برق‌شیمیایی ضروری است متـ . ولتاژ تجزیه decomposition voltage
قطبشنگاشتpolarogramواژه‌های مصوب فرهنگستاننمودار جریانی که در برابر ولتاژ الکترودِ حاصل از تجزیۀ قطبشنگاشتی یک برقکاف ایجاد میشود
الکتریسیتهلغتنامه دهخداالکتریسیته . [ اِ ل ِ سی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ است از کلمه ٔ ایلقطرون (الکترون ) بمعنی کهربا یا عنبر اشهب . (یادداشت مؤلف ). الکتریسیته نام یکی از شکلهای
برقلغتنامه دهخدابرق . [ ب َ ] (ع اِ) ابرنجک . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ). روشنیی که آنرا بفارسی درخش گویند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آتشک . (برهان ). آتشه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی
ماهیلغتنامه دهخداماهی . (اِ) ترجمه ٔ سمک و حوت . (آنندراج ).حیوانی که در آب زیست دارد و دارای ستون فقری می باشد و به تازی حوت نامند. (ناظم الاطباء). در اوستا، «مسیه » (ماهی ). پ