وقلةلغتنامه دهخداوقلة. [ وَ ل َ ] (ع اِ) خسته ٔ مقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، وقول . (منتهی الارب ) (آنندراج ). وقل ، یکی . (اقرب الموارد). رجوع به وقل شود
وصلهگویش اصفهانی تکیه ای: vasla طاری: lefa / vasla طامه ای: vasla طرقی: lefa کشه ای: lefa / vasla نطنزی: vasla
وصله زدنگویش اصفهانی تکیه ای: pina bekeri طاری: lefa kard(mun) طامه ای: vasle kardan طرقی: lefa kardmun کشه ای: lefa kardmun نطنزی: pina kardan
وقوللغتنامه دهخداوقول . [ وُ ] (ع اِ) ج ِ وقلة (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، به معنی خسته ٔ مقل . (منتهی الارب ). هسته ٔ مقل . || (مص ) بر سر کوه شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بر
خردسرلغتنامه دهخداخردسر. [ خ ُ س َ ] (ص مرکب ) آنکه سرکوچک دارد. (یادداشت بخط مؤلف ). صَعْنَب . وَقَلة الرأس . اَصْعَل . مُقَطْقَط الرأس . قَفَنْدَر. سَمَعْمَع: شبوط؛ نوعی از
دالوند یعنی فرزندان دالواژهنامه آزاددالوند فرزندان دال پرنده شکاری دالوند فرزندان یا گروهی که بچهای دال پرنده شکاری اکنون در دهستانی بخش زاغه خرم آباد شامل حدودا ۲۵ روستا هستند وگروهی از این