وعوعلغتنامه دهخداوعوع . [ وَع ْ وَ ] (اِ صوت ) فریاد سگان . وغوغ . عوعو. واغ واغ . هاپ هاپ . آواز سگ . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هاف هاف : این سگان کرّند زَامرِ انصتوااز سفه وع
وعوعلغتنامه دهخداوعوع . [ وَع ْ وَ ] (ع اِ) شغال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || روباه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || دشت . (من
واواواژهنامه آزادواوا سخنی است که از روی تعجب و برای تحسین عملی یا کاری بر زبان می آید. در زبان عامیانه، معادل بارک الله، دمت گرم، ایوالله.
وعوعیلغتنامه دهخداوعوعی . [ وَع ْ وَ عی ی ](ع ص ) زیرک خوش طبع تیزخاطر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مرد ظریف . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
وعوعةلغتنامه دهخداوعوعة. [ وَع ْوَ ع َ ] (ع اِ) آواز گرگ و آواز سگ و شغال ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). بانگ شغال . (مهذب الاسماء). || بانگ شکم اسب . ج ، وعاوع
عوعولغتنامه دهخداعوعو. [ ع َ ع َ / عُو عُو ] (اِ صوت ) بانگ سگ . فریاد سگ . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به آنندراج شود. پارس . عَفعَف . هَفهَف . هافهاف . وغوغ . وغواغ . واغواغ .
وعوعیلغتنامه دهخداوعوعی . [ وَع ْ وَ عی ی ](ع ص ) زیرک خوش طبع تیزخاطر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مرد ظریف . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
وعوعةلغتنامه دهخداوعوعة. [ وَع ْوَ ع َ ] (ع اِ) آواز گرگ و آواز سگ و شغال ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). بانگ شغال . (مهذب الاسماء). || بانگ شکم اسب . ج ، وعاوع
پارسلغتنامه دهخداپارس . (اِ) آواز سگ . بانگ سگ . علالای سگ .عَوعَو. هفهف . عفعف . وَغواغ . وَعوع . وَکوَک . نوف .- پارس کردن ؛ عوعو کردن سگ . نوفیدن . بانگ کردن سگ به شب چون غر