وطلغتنامه دهخداوط. [ وَطط ] (ع مص ) بانگ کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): وطّ المحمل ؛ صدا کرد کجاوه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). وط الوطواط؛ بانگ کرد آن وطواط.
وتلغتنامه دهخداوت . [ وَ ] (اِ) وات . پوستین . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ). رجوع به وات شود. || لباس پوستی . || سخن و وات و کلام . (ناظم الاطباء).
وتلغتنامه دهخداوت . [ وَت ت / وُت ت ] (اِ صوت ) بانگ قمری . (منتهی الارب ) (آنندراج ).وُتَّة مانند آن است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
وتلغتنامه دهخداوت . [ وِ ت ُ ] (لاتینی ، اِ) من مخالفم . وتو. در فارسی وتو کردن مستعمل است . رجوع به وتو شود.
وطنفرهنگ انتشارات معین(وَ طَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - زادگاه ، میهن . ج . اوطان . 2 - (اِمص .) اقامت در جایی .
وطن کردنفرهنگ انتشارات معین( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - مسکن گرفتن . 2 - جایی را به عنوان میهن انتخاب کردن .
توطولغتنامه دهخداتوطؤ. [ ت َ وَطْ طُءْ ] (ع مص ) به پای سپردن . (زوزنی ). سپردن زیر پا. || سازواری و موافقت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
وطاسلغتنامه دهخداوطاس . [ وَطْ طا ] (ع ص ) شبان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). راعی . (اقرب الموارد).
وططلغتنامه دهخداوطط. [ وُطُ ] (ع اِ) ج ِ وطواط. (اقرب الموارد). مردمان ضعیف العقل و ضعیف البدن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
وطواطلغتنامه دهخداوطواط. [ وَطْ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن عبدالجلیل بلخی ، ملقب به رشیدالدین . صاحب کتاب حدائق السحر فی دقائق الشعر و رسائل و اشعار به عربی و فارسی و کتاب ابکارالافک
وطواطلغتنامه دهخداوطواط. [ وَطْ ] (ع اِ) خفاش . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شب پره . (ناظم الاطباء) (دهار). بلستک . شوپرک . (مهذب الاسماء). || پرستو. خطاف . (ناظم الاطباء). پر