وزوعلغتنامه دهخداوزوع . [ وَ ] (ع اِمص ) ورغلانیدگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مص ) ورغلانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برانگیختن کسی را بر چیزی . واداشتن . (از
وضوءلغتنامه دهخداوضوء. [ وَ ] (ع اِ) آب دستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبی که بدان وضو کنند. (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). || (مص ) آب دست کردن . (منتهی الارب ). وضو گرفتن .
وضوءلغتنامه دهخداوضوء. [ وُ ] (ع اِ) آبدست . (منتهی الارب ). آب وضو. (ناظم الاطباء). || (مص ) عمل دست نماز گرفتن . (ناظم الاطباء). آب دست کردن (ناظم الاطباء)، و آن شستن اعضای وض
اضواعلغتنامه دهخدااضواع . [ اَض ْ ] (ع اِ) ج ِ ضُوَع و ضِوَع . (تاج العروس ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ ضوع ، مرغی است از مرغان شب یا آن شوات است یا بوم نر که همه شب بانگ