وضوءلغتنامه دهخداوضوء. [ وَ ] (ع اِ) آب دستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبی که بدان وضو کنند. (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). || (مص ) آب دست کردن . (منتهی الارب ). وضو گرفتن . (از اقرب الموارد). رجوع به وُضوء شود.
وضوءلغتنامه دهخداوضوء. [ وُ ] (ع اِ) آبدست . (منتهی الارب ). آب وضو. (ناظم الاطباء). || (مص ) عمل دست نماز گرفتن . (ناظم الاطباء). آب دست کردن (ناظم الاطباء)، و آن شستن اعضای وضو و مسح سر است ، و گاهی شستن بعض اعضاء را هم وضو نامند. قیل و منه من مس ذکره فلیتوضاء؛ ای یغسل یده ، و همچنین است ال
گودویلغتنامه دهخداگودوی . [ گ ُ دُی ْ ] (اِخ ) مانوئل دُ...) شاهزاده ٔ صلح . در کاستوئرا متولد شد. وی وزیر یکی از مقربین شارل چهارم اسپانیا و ملکه ماری لوئیز بود و در زمان انقلاب و در دوره ٔ سلطنت اول در امور اسپانیا نقش بزرگی به عهده داشت .
بازبینی ویدئوییvideo check,video reviewواژههای مصوب فرهنگستانبازپخش ویدئوی یک صحنه از مسابقه بهمنظور رسیدگی به اعتراض سرمربی یا ورزشکار به نظر داور یا برای رفع تشکیک داوران یا حتی بهعنوان مرحلهای از داوری
وضوفرهنگ فارسی معین(وُ) [ ع . وضوء ] (مص ل .) آبدست ؛ عمل شستن صورت و دست ها به طرز مقرر شرع پیش از نماز، دست نماز.
ابوعبدرب الوضوءلغتنامه دهخداابوعبدرب الوضوء. [ اَ ع َ دِ رَب ْ بِل ْ وَ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن نافع. از روات حدیث است .