وضولغتنامه دهخداوضو. [ وُ ] (از ع ، اِ) وضوء. دست نماز. شستن صورت و دستها و مسح کردن بر سر و پاها با آدابی که در شرع اسلام مقرر است : این وضو از سنگ و رو محکمتر است این وضو نَب
بی وضولغتنامه دهخدابی وضو. [ وُ ] (ص مرکب ) (از: بی + وضو = وضوء) که وضو ندارد. که فاقد طهارت است : شبی همچو روز قیامت درازمغان گرد من بی وضو در نماز. سعدی .که دانند در بند حق نیس
وضو گرفتنگویش اصفهانی تکیه ای: dasnamâz giri طاری: dasnemâ gat(mun) طامه ای: vozu gitan طرقی: vozu geratmun کشه ای: vozu gatmun نطنزی: dassemâ geretan
بی وضولغتنامه دهخدابی وضو. [ وُ ] (ص مرکب ) (از: بی + وضو = وضوء) که وضو ندارد. که فاقد طهارت است : شبی همچو روز قیامت درازمغان گرد من بی وضو در نماز. سعدی .که دانند در بند حق نیس