وضاعةلغتنامه دهخداوضاعة. [ وَ ع َ ] (ع مص ) فرومایه و ناکس و دون مرتبه گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پسرخوانده گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظ
وذاءةلغتنامه دهخداوذاءة. [ وَءَ ] (ع اِ) بیماری . گویند: مابه وذاءة؛ ای لاعلة به . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عیب . (المنجد) (از اقرب الموارد). بیماری و عیب و علت . (ناظم الا
وضاءةلغتنامه دهخداوضاءة. [ وَ ءَ ] (ع مص ) چیره شدن در مواضات (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، و مواضات ، با هم چیرگی جستن در پاکیزگی و خوبی است . (منتهی الارب ). || خوب و پاکیزه ر
وَضَعَهَافرهنگ واژگان قرآنآن را قرار داد ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار
وضاعلغتنامه دهخداوضاع . [ وَض ْ ضا ] (ع ص ) جعّال . (یادداشت مرحوم دهخدا). بسیار وضعکننده . || مؤلف و مصنف . (ناظم الاطباء).
واضعةلغتنامه دهخداواضعة. [ ض ِ ع َ ] (ع ص ) مؤنث واضع. رجوع به واضع شود. || زن نابکار. (از اقرب الموارد). زن تباهکار سیاهنامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن فاجره ٔ تباهکار سیا
وباعةلغتنامه دهخداوباعة. [ وَب ْ با ع َ ] (ع اِ) کون و اِست . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دبر. (بحر الجواهر). اِست . (از اقرب الموارد)(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جان دانه ٔ کودک
وداعةلغتنامه دهخداوداعة. [ وَ ع َ ] (ع اِمص ) تن آسانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فراخی زندگانی . (منتهی الارب )(آنندراج ). || (مص ) آرمیده شدن . (تاج المصادر
وَضَعَهَافرهنگ واژگان قرآنآن را قرار داد ("وضع"يعني نهادن و متضاد رفع كه به معني بلند كردن و برداشتن است. همانگونه كه در عبارت "وَﭐلسَّمَاءَ رَفَعَهَا "در مورد آسمان كلمه ي رفع را به كار
وضاعلغتنامه دهخداوضاع . [ وَض ْ ضا ] (ع ص ) جعّال . (یادداشت مرحوم دهخدا). بسیار وضعکننده . || مؤلف و مصنف . (ناظم الاطباء).
واضعةلغتنامه دهخداواضعة. [ ض ِ ع َ ] (ع ص ) مؤنث واضع. رجوع به واضع شود. || زن نابکار. (از اقرب الموارد). زن تباهکار سیاهنامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن فاجره ٔ تباهکار سیا
وباعةلغتنامه دهخداوباعة. [ وَب ْ با ع َ ] (ع اِ) کون و اِست . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دبر. (بحر الجواهر). اِست . (از اقرب الموارد)(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جان دانه ٔ کودک
وداعةلغتنامه دهخداوداعة. [ وَ ع َ ] (ع اِمص ) تن آسانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فراخی زندگانی . (منتهی الارب )(آنندراج ). || (مص ) آرمیده شدن . (تاج المصادر