الوسیلغتنامه دهخداالوسی . [ اَ ] (اِخ ) مؤید. شاعر عرب متوفی بسال 557 هَ. ق . رجوع به مؤید و معجم البلدان ذیل الوس شود.
الوسیلغتنامه دهخداالوسی . [ اُ ] (اِخ ) محمدبن حصن بن خالدبن سعیدبن قیس بغدادی الوسی طرطوسی مکنی به ابوعبداﷲ. از نصربن علی جهضمی و دیگران روایت کند و ابوالقاسم بن ابی عقب دمشقی و
علی آلوسیلغتنامه دهخداعلی آلوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن محمود آلوسی بغدادی ، ملقّب به علاءالدین . مورخ و نحوی شاعر است که در شعبان سال 1277 هَ . ق . متولد شد و از مدرسه ٔقض
مؤیدلغتنامه دهخدامؤید. [ م ُ ءَی ْ ی َ ] (اِخ ) ابن عطاف بن محمدبن علی بن محمد آلوسی ، مکنی به ابوسعید. از بزرگترین گویندگان غزل و هجو و مدح روزگار خود بود و به وزیر عون الدین
جعبهفرهنگ انتشارات معین(جَ بِ) [ ع . جعبة ] (اِ.) 1 - تیردان . 2 - صندوقچه ، هر چیز قوطی مانند. ؛ ~سیاه اسبابی به صورت یک واحد کامل الکترونیکی در وسی له های پرنده برای گردآوری اطلاع
جز ناصیةالاسیرلغتنامه دهخداجز ناصیةالاسیر. [ ج َزْ زُ ی َ تِل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) بریدن موهای ناصیه ٔ اسیر. قلقشندی آرد: از سنت های بلاگونه ٔ عرب در جاهلیت اینکه ، چون مردی را به اسارت می
بسلغتنامه دهخدابس . [ ب َ ] (ص ، ق ) پهلوی ، وس . پارسی باستان ، وسئی ، وسی . و رجوع کنید به اسفا؛ فهرست لغات پارسی نو. (حاشیه ٔ برهان قاطع، چ معین ) بمعنی بسیار باشد. (برهان