وسیلۀ نقلیۀ جنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) نگی، تانک، نفربر زرهی، کاتیوشا، ماشینهای راهسازی، وسائط نقلیۀ سنگین، بولدوزر، گریدر، غلتک، جرثقیل، کامیون، وسیلۀنقلیۀ عمومی
وسیلۀ نقلیۀ همگانیpublic service vehicleواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ نقلیهای برای جابهجا کردن عموم مردم
ظرفیت وسیلۀ نقلیۀ خطvehicle line capacityواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر تعداد وسایل نقلیهای که از یک نقطۀ مشخص، در یک جهت، در هر ساعت عبور میکنند
وسیلۀ نقلیهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سیلۀ نقلیه، وسیلۀ نقلیه خصوصی، وسیلۀ نقلیه عمومی▼، خودرو، ماشین، اتومبیل▼ مترو، قطار▼
وسایل نقلیۀ عمومیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نقلیۀ عمومی، تاکسی، اتوبوس، مینیبوس اتوکار، كامیون، باری، کشنده، اسب، تریلر ماشینهای راهسازی، ماشینهای سنگین، لودر، بولدوزر، گریدر، بیل مکانیکی قطا
ماشینهای راهسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی سازی، وسائط نقلیۀ سنگین، بولدوزر، گریدر، لودر، غلتک، بیل مکانیکی، جرثقیل، کامیون، وسیلۀ نقلیۀ جنگی، وسیلۀ نقلیۀ عمومی
سوارهنظامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) هنظام، اسواران، پلیس سواره شوالیه وسیلۀ نقلیۀ جنگی
ارابهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهوسیلۀ نقلیۀ چرخدار که بیشتر برای حملونقل بار به کار میرود؛ گردونه؛ گاری. ارابهٴ جنگی: [قدیمی] گردونه یا وسیلهای که در جنگ به کار میرود، مانند تانک، زرهپوش
پیاده شدنلغتنامه دهخداپیاده شدن . [ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فرود آمدن از ستور. پیاده گردیدن از مرکب یا کشتی یا درشکه و اتومبیل یا هر وسیله ٔ نقلیه ٔ دیگر، بزیر آمدن از آن . پائین
صلیب احمرلغتنامه دهخداصلیب احمر. [ ص َ ب ِ اَ م َ ] (اِخ )صلیب سرخ . نام مؤسسه ٔ بین المللی است که بمنظور کمک های عمومی در مواقع لازم به کشورها و نواحیی که دچار خسارت مالی و تلفات ج