وسواسدیکشنری عربی به فارسیماليخوليا , حالت افسردگي , سودا , مراق , اضطراب وانديشه بيهوده راجع بسلا متي خود
وسواسدیکشنری فارسی به انگلیسیcompulsiveness, fastidiousness, fixation, mania, obsession, perfectionism
whimwhamدیکشنری انگلیسی به فارسیwhimwham، هوس، هوا و هوس، خیال، وسواس، شییء یا چیز هوس انگیز و خیالی، علاقه دمدمی
whimwhamsدیکشنری انگلیسی به فارسیwhimwhams، هوس، هوا و هوس، خیال، وسواس، شییء یا چیز هوس انگیز و خیالی، علاقه دمدمی
مذهبلغتنامه دهخدامذهب . [ م ُ هََ ] (اِخ ) کعبه .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسم است کعبه را. (از متن اللغة). || وسواس . وسوسه . (یادداشت مرحوم دهخدا از معجم الادباء). گویند: