وسمةلغتنامه دهخداوسمة. [ وَ م َ / وَ س ِ م َ ] (ع اِ) حنای مجنون . کتم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خطر. (منتهی الارب ). گیاهی است برگش شبیه برگ مورْد و ساقش غیرمجوف و ثمرش
وصمةلغتنامه دهخداوصمة. [ وَ م َ ] (ع اِ) یکی وصم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). عیب . (اقرب الموارد). ننگ و عار و عیب . (ناظم الاطباء). رجوع به وصم و وصمت شود. || سوگند و یمین
وصمةلغتنامه دهخداوصمة. [ وُ م َ ] (ع اِمص ) سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سستی و کسالت . (ناظم الاطباء). || (اِ) یک شکاف . (ناظم الاطباء).
وسمهفرهنگ انتشارات معین(وَ مِ) [ ع . وسمة ] (اِ.) گیاهی است با برگ هایی شبیه برگ مورúد که پس از رسیدن سیاه می شود و از آن برای رنگ کردن ابرو استفاده می کردند.
وسمهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبرگ نیل یا رنگی شبیه نیل که زنان در آب خیس میکنند و به ابروهای خود میکشند.
وسمهفرهنگ انتشارات معین(وَ مِ) [ ع . وسمة ] (اِ.) گیاهی است با برگ هایی شبیه برگ مورúد که پس از رسیدن سیاه می شود و از آن برای رنگ کردن ابرو استفاده می کردند.