وزنهلغتنامه دهخداوزنه . [ وَ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در 10 هزارگزی باختر شوسه ٔ نقده به ارومیه دارای 140 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیای
وزنهلغتنامه دهخداوزنه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) هر سنگ یا فلز که برای سنجیدن به کار است . سنگ وزن . سنگ ترازو. سنگی که بدان چیزی را در ترازو می سنجند. (ناظم الاطباء). سنگی ی
plummetدیکشنری انگلیسی به فارسیافتادن، شاقول، گلوله سربی، وزنه شاقول، ژرف پیما، نازل شدن، سرنگون وارافتادن
شاغولهلغتنامه دهخداشاغوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) شمله ٔ دستار باشد. (فرهنگ جهانگیری ). بر وزن و معنی شاشوله است که عِلاقه و شمله ٔ دستار باشد. (برهان قاطع). طره ٔ دستارکه از عمامه ب
bobدیکشنری انگلیسی به فارسیباب، شاقول، ضربت، فریب، مسخره، سرزنش یا طعنه، شوخی، حقه، وزنه قپان، منگوله، حرکت تند و سریع، سرود یاتصنیف، یک شیلینگ، اونگان، فریب دادن، ضربت زدن
bobsدیکشنری انگلیسی به فارسیباباها، شاقول، ضربت، فریب، مسخره، سرزنش یا طعنه، شوخی، حقه، وزنه قپان، منگوله، حرکت تند و سریع، سرود یاتصنیف، یک شیلینگ، اونگان، فریب دادن، ضربت زدن