وزنهبرداری قدرتیpowerliftingواژههای مصوب فرهنگستاندر وزنهبرداری غیرالمپیکی، مسابقهای قدرتی شامل پرس سینه و چمپا و حرکت توازنی
وزنهبرداریweight liftingواژههای مصوب فرهنگستانورزشی رقابتی در چند گروه وزنی و در مواد مختلف که در آن هر وزنهبردار کوشش میکند حد نصاب بالاتری در رقابت با دیگر ورزشکاران بر جای بگذارد
وزنهبردارweight lifterواژههای مصوب فرهنگستانورزشکاری که به ورزش وزنهبرداری یا به آموزش و تمرین با وزنه میپردازد
فرآمادگیCrossFitواژههای مصوب فرهنگستانمجموعه برنامههای تمرینی با هدف افزایش و بهبود استقامت قلبیـ تنفسی و قدرت و توان و هماهنگی و چابکی و تعادل و دقت که تلفیقی از تمرینات هوازی و چمورزی و وزنهبر
وزنهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. سنگ ترازو.۲. گلولۀ بزرگ فلزی که ورزشکاران در ورزش وزنهپرانی یا وزنهبرداری به کار میبرند.۳. [مجاز] آنکه نفوذ و قدرت دارد.
چمپاsquat 1واژههای مصوب فرهنگستاندر وزنهبرداری و آمادگی جسمانی، حرکت یا تمرینی شامل نشستن و برخاستن ورزشکار درحالیکه وزنهای را پشت سر و روی شانهها نگه داشته است
وزنهbarbell, barواژههای مصوب فرهنگستاندر وزنهبرداری، مجموعۀ میلوزنه و صفحهوزنههای نصبشده بر آن و بستمهرههای ایمنی
میلوزنهweightlifting barواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای که صفحهوزنههای وزنهبرداری در دو سر آن نصب میشود