وزغةلغتنامه دهخداوزغة. [ وَ زَ غ َ ] (ع اِ) سام ابرص .(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کربسه یا جانوری است شبیه کربسه و بدانجهت به این نام خوانده شده که سبک و چست و تیزحرکت است .
وزغةلغتنامه دهخداوزغة. [ وَ زَ غ َ ] (ع اِ) سام ابرص .(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کربسه یا جانوری است شبیه کربسه و بدانجهت به این نام خوانده شده که سبک و چست و تیزحرکت است .
کریلغتنامه دهخداکری . [ ] (اِ) وزغه . (از فهرست مخزن الادویه ). || چلپاسه . کرباسو. کرباسه . و شاید صورتی از کرباسه باشد. رجوع به کرباسو شود.
کلموژلغتنامه دهخداکلموژ. [ ک َ ] (اِ) چلپاسه و وزغه را گویند. (برهان ). چلباسه و وزغه را گویند و در نسخه ٔ سروری سوسمار گفته که مارپلاس نیز گویند. (آنندراج ). کلپاسه ای که سر آن
وزاغلغتنامه دهخداوزاغ . [ وِ ] (ع اِ) ج ِ وزغة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به معنی کربسه ها یاجانوری شبیه کربسه . (آنندراج ). رجوع به وزغة شود.