ورگهلغتنامه دهخداورگه . [ وَ گ َه ْ ] (اِ) تیر و چوب درازی که در بنای عمارت به کار میبرند. (ناظم الاطباء).
اسکنانلغتنامه دهخدااسکنان . [ ] (اِخ ) کوهی است نزدیک طهران و معدن زغال سنگ دارد. چاه هائی که در دامنه های کوه دیده میشود معلوم میکند که رگه های زغال سنگ بطرف جنوب متمایل و دو ردی
ورگهلغتنامه دهخداورگه . [ وَ گ َه ْ ] (اِ) تیر و چوب درازی که در بنای عمارت به کار میبرند. (ناظم الاطباء).
ورگه سرانلغتنامه دهخداورگه سران . [ وَ گ َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایرد موسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، واقع در 12هزارگزی شوسه ٔ اردبیل به تبریز، دارای 410 تن سکنه است . رجوع