ورکتالغتنامه دهخداورکتا. [ وَ ک َ ] (هزوارش ، اِ) بر وزن کربلا به لغت زند و پازند استخوان را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ورتالغتنامه دهخداورتا. [ وَ ] (هزوارش ، اِ) به لغت ژند و پاژند گُل را گویند و به عربی ورد خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ورتاجلغتنامه دهخداورتاج . [ وَ ] (اِ) آتش پرست و آفتاب پرست باشد و بعضی گویند گلی است سرخ رنگ چون آفتاب به سمت الرأس رسد بشکفدو آن را خبازی و نان کلاغ گویند و بعضی دیگر گویند گی