ورهةلغتنامه دهخداورهة. [ وَ رِ هََ ] (ع ص ) ابر بسیارباران . || زن بسیارپیه و شحامه . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ورهاء شود.
ورجه ورجه کردنفرهنگ انتشارات معین(وَ جِ. جِ. کَ دَ) (مص ل .) (عا.) جست و خیز کردن ، جُنب و جوش کردن .
اقتراعدیکشنری عربی به فارسیورقه راي , مهره راي و قرعه کشي , راي مخفي , مجموع اراء نوشته , با ورقه راي دادن , قرعه کشيدن