ورجافرهنگ نامها(تلفظ: varjā) (ورج = ارج + ا (پسوند نسبت)) منسوب به ارج ، دارای ارج و ارزش ، دارای قدر و مرتبه .
ورجانلغتنامه دهخداورجان . [ وِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم ، کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 874 تن و آب آن از دو رشته قنات تأمین می شود ومحصول آن غلات
ورجاوندلغتنامه دهخداورجاوند.[ وَ وَ ] (ص مرکب ) ارجمند. برازنده . || دارای فره ایزدی . خداوند ارج . (فرهنگ فارسی معین ).
ورجانلغتنامه دهخداورجان . [ وِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم ، کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 874 تن و آب آن از دو رشته قنات تأمین می شود ومحصول آن غلات
ورجاوندلغتنامه دهخداورجاوند.[ وَ وَ ] (ص مرکب ) ارجمند. برازنده . || دارای فره ایزدی . خداوند ارج . (فرهنگ فارسی معین ).