فرشورتلغتنامه دهخدافرشورت . [ فْرَ / ف ِ رَ ش َ وَ ] (اِخ ) نام یکی از پسران گشتاسب معاصر زردشت که صورت اوستایی آن فرش هام ورته بوده است . رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پا
فرشیدوردلغتنامه دهخدافرشیدورد. [ ف َ شیدْ وَ ] (اِخ ) در پهلوی ساسانی فرشورت ، در اوستا فرش هام ورته . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). نام برادر اسفندیار که یکی از پهلوانان ایران بود. (
اطماطلغتنامه دهخدااطماط. [ اَ ] (ع اِ) قسمی از جوز هندی و بندق هندی . (ناظم الاطباء). بندق هندی است که آن را رتَّه گویند، اگر آرد آن را با سرمه بیامیزند و در چشم کشند احولی را بب