وراجفرهنگ مترادف و متضادبیهودهگو، پرچانه، پرچانه، پرحرف، پرگو، حراف، رودهدراز، مکثار، هرزهچانه، هرزهدرا، یاوهگو ≠ کمحرف
وراجدیکشنری فارسی به انگلیسیbabbler, chatterbox, chatty, gabby, garrulous, loquacious, magpie, talkative, talky, voluble
وراج بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] وراج بودن، پرچانگی کردن، ناشمرده صحبت کردن پچ پچ کردن، محاورهکردن معنی نداشتن، واردجزییات شدن، سخن را بهدرازا کشاند